دانشجویی که کارگر ساختمانی شد
جدا این چه وضعشه. دوستان، آشنایان، همشهریان عزیز!!!!
تعداد نظرات مطلب قبلی رو نگاه که کردم.... تعداد نظرات صفر. جدا دستتون درد نکنه خوب جواب زحمتای مارو دادین ممنون. کو اون همه نظراتی که از چپ و راست و بالا و پایین می اومد. بفرستین که ما منتظریم.
آقا گفته بودم همین که از دانشگاه برگشتم سریع جامه ی اقشار زحمت کش به تن ما چپوندن و ما رو به نظارت نه چهار که پنج چشمی و بیست و چهار ساعته از ساختمون موظف کردن. این واقعه برابر بود با نسیان جهان خارج. به طوری که فراموشی تاریخ و روز هفته خیلی عادی بود. صله ی ارحام پدیده ی شومی بود که ما یعنی کل اعضای خونه کاملا باهاش بیگانه شده بودیم. کم کم مفاهیم انسانی و متعالی دیگه همچون عشق دوستی محبت و حتی بعضا سلام کردن رو هم از یاد برده بودیم.
آخه ما داشتیم خونه میساختیم.
+ نوشته شده در ۱۳۹۱/۰۶/۱۱ ساعت 17:14 توسط مهدی مرادی
|
ئاوال وبلاگی است گروهی متشکل ازجوانان کامیاران برای ایجادارتباطی درست وپایدار میان دوستان که درجهت افزایش سطح آگاهی وفرهنگ جامعه باکمک گرفتن ازجوانان شهرمان فعالیت می کند.دوستانی که مطلب خاصی دارند میتوانند برایمان ارسال کنند تا با اسم خودشان در وبلاگ قرار بگیرد.awal2324@yahoo.com